خاطرات پارسا ودریا

بدون عنوان

روز سیز ده بدر روز سیزده به در رفته بودیم . باغ اقاجانم  من توپ رو شوت کردم افتاد روی درخت.اجانم سیم خاردار ها را روی همان درختی که توپ من هم افتاده بود من رفتم توپ را بیاورم .ناگهان شاخه شکست و من افتادم روی سیم های خاردار و همه ی گردن گوشم خونی شد.
8 تير 1392
1